داستان

!!! من و تو

داستان کوتاه داستان زیبا

 

 

پسر کوچکی ، روزی هنگام راه رفتن در خیابان ، سکه ای یک سنتی پیدا کرد .او از پیدا کردن این پول ،
آن هم بدون هیچ زحمتی ، خیلی ذوق زده شد .این تجربه باعث شد از آن پس همواره در خیابان به زمین نگاه کند تا شاید چیزی پیدا کند.
او در مدت زندگیش ، 296 سکه 1 سنتی ، 48 سکه 5 سنتی ، 19 سکه 10 سنتی ، 16 سکه 25
سنتی ، 2 سکه نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده یک دلاری پیدا کرد .یعنی در مجموع 13 دلار و
26 سنت .
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت ، او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید ، درخشش
157 رنگین کمان و منظره درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد .او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید
را بر فراز آسمان ها در حالی که از شکلی به شکلی دیگر در می آمدند ندید .پرندگان در حال پرواز ،
درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر ، هرگز جزئی از خاطرات او نشد .


نظرات شما عزیزان:

sogand
ساعت13:24---8 اسفند 1389
salam
to chera webe khaterateto up nemikoni
?????????????////
man taze pmeto tou meilam didam age tou webam pm bezari behtare age nakhasti kasi bekhoune khosousi sendesh kon ama tou webam pm bezar ta hamishe chekesh konam
mercccccccccccccccccccc


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 28 دی 1389برچسب:,ساعت13:28توسط U and I | |